260
نمي دونم چرا اينطوري ميشه .. نمي دونم چرا حالم بده و نمي دونم اين اشكا براي چيه ... حتي نمي دونم دلم از چي پُره ! نميخوام هيچكي بهم نزديك شه! .. فقط تنهاييمو ميخوام و earphone و موبايلمُ .. صورتم خيسه اشكه ،. يه صدايي توي تنم فرياد ميكشه .. يه صدا كه انگار داره اون تو خفه ميشه! نميتونم داد بزنم اين آزاردهندَس!
+ بهونه ميگيرم مثل اون دختر بچه 5 ساله اي كه هيچي راضيش نميكنه .
+ خسته ام. از گريه. از دنيا. از زندگي. از "آدم ها"
+ نميخوام ادامه بدم چون نميتونم ! :)
آهاي بارونِ پاييزي...
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۳ ساعت 13 توسط مریـَـم
|
♥ دلگرفت های دخترکِ دل نازکِ قصه ها . .