من بر گشتـ ـم ..

خدا ...

آن حس زیبایی است ...

که در تاریـ ـکی صحرا ..

زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را

یکی مثل نسیم دشت می گوید ..

" کنارت هستـ ـم ای تنها "

 

مـ ـــن برگشتم بعد از این همه مدت

مرسی ک فراموشم نکردین

beauty, sad, moon, girl

 

...

sad, alone, darkness, girl

صداي چک چک اشکهايت را از پشت ديوار زمان مي شنوم و مي شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ‌

 براي ستاره ها ساز دلتنگي مي زني و من مي شنوم، مي شنوم هياهوي زمانه را که تو را از پريدن و پرکشيدن باز مي دارد آه ؛

 اي شکوه بي پايان، اي طنين شور انگيز، من مي شنوم... به آسمان بگو که من مي شکنم !

 هر آنچه تو را شکسته و مي شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته ...

دعا ..

دعا کنین زود تر برگردم ...