...

صداي چک چک اشکهايت را از پشت ديوار زمان مي شنوم و مي شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب
براي ستاره ها ساز دلتنگي مي زني و من مي شنوم، مي شنوم هياهوي زمانه را که تو را از پريدن و پرکشيدن باز مي دارد آه ؛
اي شکوه بي پايان، اي طنين شور انگيز، من مي شنوم... به آسمان بگو که من مي شکنم !
هر آنچه تو را شکسته و مي شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته ...
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم بهمن ۱۳۸۹ ساعت 19 توسط مریـَـم
|
♥ دلگرفت های دخترکِ دل نازکِ قصه ها . .