★ از تو کشید ★
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم خاکسترم آتش گرفت
حرفی از نام تو آمد بر زبان
دست هایم دفترم آتش گرفت

در جلسه ی امتحان عشق
من مانده ام و یک برگه ی سفید!
یک دنیا حرف نا گفتنے
و یکـ بغل تنهایے و دلتنگے..
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!
در این سکوت بغض آلود
قطره ی کوچکے هوس سرسره بازی میکند
و برگه ی سفیدم
عاشقانه قطره را به آتش می کشد!
عشق تو نوشتنے نیست...
در برگه کنار آن قطره یـک قلب کوچک می کشم!
وقت تمام است برگه ها بالا...

دل ما هر چه کشید از تو کشید
هر چه از هر که شنید از تو شنید
گر سیاه استـ شب و روز دلم
باید از چشم تو از چشم تو دید















♥ دلگرفت های دخترکِ دل نازکِ قصه ها . .